کلمه جو
صفحه اصلی

برگس

لغت نامه دهخدا

برگس. [ ب َ گ َ ] ( صوت ، ق ) ترجمه معاذاﷲ و نعوذباﷲ باشد. ( برهان ) ( هفت قلزم ). پرگس. پرگست. کلمه تعویذ یعنی معاذاﷲ و خدا نکند. ( ناظم الاطباء ). مبادا که چنین باشد :
گرچه نامردم است آن ناکس
نشود هیچ از این دلم برگس.
رودکی.
در بیت فوق از رودکی چون در مصراع اول قافیه «کس » آمده است ظاهراً گاف ِ برگس و برگست هم مفتوحه است. و در این بیت برگس فقط به معنی دور است و بس ، و برگست به معنی دور باد است. ( یادداشت دهخدا ). مؤلف آنندراج در مورد لغت برگس پس از ذکر بیت فوق از رودکی چنین آرد: ظن فقیر مؤلف چنان است که تبدیلی و تصحیفی درین لغت شده چه شعر رودکی چنانکه نوشته اند از فصاحت دور است : نشودسیر ازو دلم برگی ، خالی از فتوری نیست. اگر گفتی : نکند میلی از دلم بر کس ، درست بود. معلوم میشود که برگست تبدیل هرگز بوده ، های هوز را «با» گمان کرده اند،و تبدیل سین و زاء در پارسی معمول و متداول است مانند ایاس و ایاز، و هرگست به اضافه تا نیز منافی هرگز نیست چون بالش و بالشت هر دو بیک معنی است. و هرگزبه معنی معاذاﷲ و حاشا و ابدا صریح و صحیح است - انتهی. و رجوع به برگست شود.

فرهنگ عمید

= برگست

برگست#NAME?



کلمات دیگر: