strain
پرویختن
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
پرویختن. [ پ َرْت َ ] ( مص ) فروبیختن با پرویزن و جز آن :
تو خسروی ومن از صدق دل نه از پی زر
بر آستانه قدر تو خاک پرویزم.
تو خسروی ومن از صدق دل نه از پی زر
بر آستانه قدر تو خاک پرویزم.
نزاری قهستانی.
فرهنگ عمید
بیختن چیزی با پرویزن، بیختن.
کلمات دیگر: