کلمه جو
صفحه اصلی

کنار کشیدن

فارسی به انگلیسی

to draw aside or to one side, to withdraw


مترادف و متضاد

retire (فعل)
کناره گیری کردن، با تعظیم خارج شدن، کنار کشیدن، استراحت کردن، پس رفتن، منزوی شدن، بازنشسته کردن یا شدن

withdraw (فعل)
صرف نظر کردن، با تعظیم خارج شدن، کنار کشیدن، عقب کشیدن، عقب زدن، عقب نشستن، باز گرفتن، بازگیری کردن

bow out (فعل)
با تعظیم خارج شدن، کنار کشیدن

recede (فعل)
کنار کشیدن، عقب کشیدن، دور شدن، پس رفتن، بعقب سرازیر شدن

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) (مص ل . ) دست از کاری کشیدن .


کلمات دیگر: