کمیسر
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
کمیسر
فرهنگ فارسی
کلانتر، مباشر
( اسم ) ۱ - مامور ۲ - کلانتر
( اسم ) ۱ - مامور ۲ - کلانتر
فرهنگ معین
(کُ س ) [ فر. ] (اِ. ) کلانتر.
لغت نامه دهخدا
کمیسر. [ ک ُ س ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) مأمور. ( فرهنگ فارسی معین ). || کلانتر. ( فرهنگ فارسی معین ). کلانتر. رئیس کلانتری. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).
فرهنگ عمید
مٲمور پلیس.
دانشنامه عمومی
کمیسر لسکو، سریال تلویزیونی پلیسی و فرانسوی زبان
ژول مگره
کمیسر و رکس، یک مجموعه تلویزیونی اتریشی - ایتالیایی
ژول مگره
کمیسر و رکس، یک مجموعه تلویزیونی اتریشی - ایتالیایی
wiki: شایرهای اسکاتلند به مجلس اسکاتلند در پادشاهی اسکاتلند فرستاده می شد.
بریتانیا
بریتانیا
wiki: کمیسر (مجلس اسکاتلند)
جدول کلمات
کلانتر
پیشنهاد کاربران
کمیسر معادل درجه سرگرد پلیس آگاهی ویا هر سرگرد پلیس در پلیسهای تخصصی
نماینده -
کنش گر - پیشکار - گماشته -
کلمات دیگر: