فکار
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
فکار. [ ف َ ] ( ص ) رجوع به فگار شود.
فرهنگ عمید
= فگار: از تبسم لب شیرینش همی شد خسته / وز اشارت رخ نیکوش همی گشت فکار (انوری: ۱۵۵ ).
پیشنهاد کاربران
فکر کننده
اندیشمند
دل مشغل، به چیزخاصی فکرکردن.
فکار به معنی در فکر فرو رفتن
که در عربی به فکر کردن فکّر است
فکر کن پسرم چرا فکاری یعنی چرا در فکر فرو رفته این این برای بار چندم است که من این واژه را در این سایت فرهنگی شرح میدهم و خوبست محققین شما این واژاه را در عربی جستجو کنند تا به نتیجه برسند
که در عربی به فکر کردن فکّر است
فکر کن پسرم چرا فکاری یعنی چرا در فکر فرو رفته این این برای بار چندم است که من این واژه را در این سایت فرهنگی شرح میدهم و خوبست محققین شما این واژاه را در عربی جستجو کنند تا به نتیجه برسند
دل مشغول، به چیز خاصی فکرکردن
کلمات دیگر: