( صفت ) ۱- که کوس بسیار دارد پرشکن پر نورد بسیار کیس .
پرکوس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پرکوس. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) که کوس بسیار دارد. پرشکن. پرنورد. بسیار کیس :
سر بتاب از حسد و گفته پرمکر و دروغ
چوب ترمغزمخر جامه پرکوس و اریب.
سر بتاب از حسد و گفته پرمکر و دروغ
چوب ترمغزمخر جامه پرکوس و اریب.
ناصرخسرو.
و رجوع به کوس شود.فرهنگ عمید
۱. پرشکن.
۲. پرچین وچروک.
۲. پرچین وچروک.
کلمات دیگر: