تظاهر، اثبات، نمایش، تظاهرات، دمونستراسیون
دمونستراسیون
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
اثبات، استدلال، اشاره، ارائه، خودنمایی
عرضه داشتن حقیقت و درستی یک پیشنهاد .
عرضه داشتن حقیقت و درستی یک پیشنهاد .
لغت نامه دهخدا
دمونستراسیون. [ دِ مُن ْ سیُن ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) عرضه داشتن حقیقت و درستی یک پیشنهاد. || شرح و بیان تجربیات حاصل از علم و جز آن. || ابراز احساسات و مقاصد دسته جمعی بطور علنی. تظاهرات خیابانی بطور دسته جمعی و در حال حرکت. || مانورهای نظامی بدانسان که به دشمن فرضی حمله کنند.
فرهنگ عمید
حرکت دسته ها و احزاب سیاسی در خیابان ها یا اجتماع آن ها در محلی برای اظهار عقیده دربارۀ امری، تظاهرات.
کلمات دیگر: