وکيل , مدعي , وکالت , نمايندگي , وکيل مدافع , وکيل مشاور , وکيل دعاوي , وکيل دادگستري , مشاور حقوقي , قانون دان , فقيه , شارع , ملا , حقوقدان
محامی
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - حمایت کننده دفاع کننده . ۲ - وکیل دادگستری .
فرهنگ معین
(مُ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - حمایت کننده ، دفاع کننده . ۲ - وکیل دادگستری .
لغت نامه دهخدا
محامی. [ م ُ ] ( ع ص ) حمایت کننده و نگاهدارنده و دفاع کننده. ( از منتهی الارب ). || وکیل دادگستری. ( از المنجد ).
کلمات دیگر: