کلمه جو
صفحه اصلی

شهوق

لغت نامه دهخدا

شهوق . [ ش ُ ] (ع مص ) بلند گردیدن . (منتهی الارب ). رجوع به شهیق شود.


شهوق. [ ش ُ ] ( ع مص ) بلند گردیدن. ( منتهی الارب ). رجوع به شهیق شود.

شهوق. [ ش ُ ] ( ع اِ ) بلندی. ارتفاع. ( یادداشت مؤلف ). || بانگ خر [ در معنای شهیق ]. ( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به شهیق شود.

شهوق . [ ش ُ ] (ع اِ) بلندی . ارتفاع . (یادداشت مؤلف ). || بانگ خر [ در معنای شهیق ] . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به شهیق شود.


فرهنگ عمید

بلند شدن.

پیشنهاد کاربران

شه مخفف شاه
وَق مخفف وقار
شهوق به معنای شاه باوقار


کلمات دیگر: