پیری . کبر. بسیار سالی . هرم
کلان سالی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کلان سالی. [ ک َ] ( حامص مرکب ) پیری. کِبَر. بسیار سالی. به زاد برآمدگی. هرم. قحارت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). پیری. سالدیدگی. افزونی و بسیاری عمر. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
سال خوردگی، پیری.
کلمات دیگر: