پسندیدگی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
شایستگی، قابلیت پذیرش، مقبولیت، قابلیت قبول، پذیرفتگی، پسندیدگی، قبول شدگی
فرهنگ فارسی
ممتازی نیکویی .
لغت نامه دهخدا
پسندیدگی. [ پ َ س َ دی دَ / دِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی آنچه پسندیده باشد :
گوهری نیست پسندیده تر ازگوهر تو
با پسندیدگی گوهر فخر گهری.
گوهری نیست پسندیده تر ازگوهر تو
با پسندیدگی گوهر فخر گهری.
فرخی.
فرهنگ عمید
خوبی و نیکویی، پسندیده بودن.
پیشنهاد کاربران
نکوئی، نیکوئی، دلخواهی، دلپسندی، مرغوبیت.
کلمات دیگر: