کلمه جو
صفحه اصلی

سرزیر

فرهنگ فارسی

سرازیر
۱ - آنچه که دارای نشیب است سطح مایل سراشیب مقابل سر بالا . ۲ - ( صفت ) رو بپایین با نشیب .
نام نوایی است از موسیقی

لغت نامه دهخدا

سرزیر. [ س َ ] ( اِ ) نام نوایی است از موسیقی :
تا مطربان زنند لبینا و هفت خوان
در پرده عراقی و سرزیر و سلمکی.
میزانی.

سرزیر. [ س َ] ( ص مرکب ) سرازیر. سرنگون. ( آنندراج ) :
که منه این سر مر این سرزیر را
هین مکن سجده مر این ادبیر را.
مولوی.
مکر او معکوس و او سرزیر شد
روزگارش برد و روزش دیر شد.
مولوی.

سرزیر. [ س َ ] (اِ) نام نوایی است از موسیقی :
تا مطربان زنند لبینا و هفت خوان
در پرده ٔ عراقی و سرزیر و سلمکی .

میزانی .



سرزیر. [ س َ] (ص مرکب ) سرازیر. سرنگون . (آنندراج ) :
که منه این سر مر این سرزیر را
هین مکن سجده مر این ادبیر را.

مولوی .


مکر او معکوس و او سرزیر شد
روزگارش برد و روزش دیر شد.

مولوی .



فرهنگ عمید

= سرازیر

سرازیر#NAME?



کلمات دیگر: