برپیچیدن. [ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) پیچیدن بسوی بالا.( یادداشت بخط مؤلف ). پیچیدن. بپیچیدن :
مغیلان چیست تا حاجی عنان از کعبه برپیچد
خسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد.
مغیلان چیست تا حاجی عنان از کعبه برپیچد
خسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد.
سعدی.
رجوع به پیچیدن شود. || التفاف. ( ترجمان علامه جرجانی ، ترتیب عادل ).