مترادف مختوم : به پایان رسیده، مختومه، پایان یافته، ختم شده، سربه مهر، مقفل، مهرشده
برابر پارسی : انجام، پایان یافته، سپری
sealed, finished
closed, closed book, complete, out, over
۱. بهپایانرسیده، مختومه، پایانیافته، ختمشده
۲. سربهمهر، مقفل، مهر، مهرشده
بهپایانرسیده، مختومه، پایانیافته، ختمشده
سربهمهر، مقفل، مهر، مهرشده
مختوم . [ م َ ] (اِ) به لغت مردم ماوراءالنهر، خرس . (ناظم الاطباء) (فرهنگ جانسون ).
انوری (دیوان چ سعید نفیسی ص 226).
سوزنی .
سوزنی (دیوان ص 61)