( بر آورنده ) نعت فاعلی از بر آوردن بلند کننده .
براورنده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( برآورنده ) برآورنده. [ ب َ وَ رَ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) نعت فاعلی از برآوردن. بلندکننده. رفعت بخشنده :
خدایگان جهان خسرو بزرگ اورنگ
برآورنده نام و فرو برنده ننگ.
خدایگان جهان خسرو بزرگ اورنگ
برآورنده نام و فرو برنده ننگ.
فرخی.
رجوع به برآوردن شود.فرهنگ عمید
( برآورنده ) ۱. بالابرنده.
۲. رواکننده، کسی که جاجت دیگری را روا می کند.
۲. رواکننده، کسی که جاجت دیگری را روا می کند.
پیشنهاد کاربران
براورده کننده - مستجاب کننده
زمینه ساز، متعهد
کلمات دیگر: