مخفف شورستان شوره زار
شورسان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شورسان. ( اِ مرکب ) مخفف شورستان. شوره ستان. نمک زار. ( یادداشت مؤلف ). شوره زار. زمین شوره. شوره کات.
شورسان. ( اِخ ) در شواهد زیر ظاهراً مراد شوره زارهای میان مسکن نعمان بن منذر ( حیره ) و مدائن است :
که از کشور شورسان بود مرز
کسی خاک او را ندانست ارز.
زمین خیره شد زیر نعل اندرون.
شورسان. ( اِخ ) در شواهد زیر ظاهراً مراد شوره زارهای میان مسکن نعمان بن منذر ( حیره ) و مدائن است :
که از کشور شورسان بود مرز
کسی خاک او را ندانست ارز.
فردوسی.
ره شورسان تا در طیسفون زمین خیره شد زیر نعل اندرون.
فردوسی.
شورسان . (اِ مرکب ) مخفف شورستان . شوره ستان . نمک زار. (یادداشت مؤلف ). شوره زار. زمین شوره . شوره کات .
شورسان . (اِخ ) در شواهد زیر ظاهراً مراد شوره زارهای میان مسکن نعمان بن منذر (حیره ) و مدائن است :
که از کشور شورسان بود مرز
کسی خاک او را ندانست ارز.
ره شورسان تا در طیسفون
زمین خیره شد زیر نعل اندرون .
که از کشور شورسان بود مرز
کسی خاک او را ندانست ارز.
فردوسی .
ره شورسان تا در طیسفون
زمین خیره شد زیر نعل اندرون .
فردوسی .
فرهنگ عمید
= شورستان
شورستان#NAME?
کلمات دیگر: