( اسم ) پنج روز آخر آبان ماه قدیم پنج روز پسین اندر آبانماه ( التفهیم )
پروردگان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پروردگان. [ پ َرْ وَ دَ/ دِ ] ( اِ ) پرورش یافتگان. تربیت شدگان :
جهانا چه خواهی ز پروردگان
چه پروردگان داغ دل بردگان.
برین گونه بردند پیشش نماز.
نخواهد رستن از چنگال او سندی و نه هندی.
جهانا چه خواهی ز پروردگان
چه پروردگان داغ دل بردگان.
فردوسی.
همه دخت پروردگانش بنازبرین گونه بردند پیشش نماز.
فردوسی.
بخواهد خوردمر پروردگان خویش را گیتی نخواهد رستن از چنگال او سندی و نه هندی.
ناصرخسرو.
فرهنگ عمید
= فروردگان
فروردگان#NAME?
کلمات دیگر: