( مصدر ) ( شکرد شکرد خواهد شکرد بشکر شکرنده شکرده ) ۱ - شکار کردن . ۲ - شکستن .
شکاریدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شکاریدن. [ ش ِ دَ ] ( مص ) شکردن. ( فرهنگ فارسی معین ). شکار کردن. ( آنندراج ). صید کردن. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به شکردن شود.
فرهنگ عمید
شکار کردن، صید کردن.
پیشنهاد کاربران
To hunt.
کلمات دیگر: