پرکوک. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) ( ساعت... ) که کوک بسیار خواهد.
پرکوک. [ پ َ ] ( اِ ) رجوع به پرگوک شود.
پرکوک. [ پ َ ] ( اِ ) رجوع به پرگوک شود.
پرکوک . [ پ َ ] (اِ) رجوع به پرگوک شود.
پرکوک . [ پ ُ ] (ص مرکب ) (ساعت ...) که کوک بسیار خواهد.
عمارت؛ عمارت عالی؛ قصر؛ کاخ.
۱. پارچهای که بر آن کوک بسیار زده شده.
۲. ساعتی که بسیار کوک شود.
َپرکوک کاخ، قصر، تاج وتخت پادشاهی
عمارت.کاخ.راهساز.آبادگران