کلمه جو
صفحه اصلی

خوپذیر

فارسی به انگلیسی

impressionable, apt to acquire a habit, capable of being trained


impressionable


فرهنگ فارسی

قبول عادت کننده آنکه استعداد و قابلیت قبول خو و عادت داشته باشد .

لغت نامه دهخدا

خوپذیر. [ پ َ ] ( نف مرکب ) قبول عادت کننده. ( یادداشت بخط مؤلف ). آنکه استعداد و قابلیت قبول خو و عادت داشته باشد. ( آنندراج ) :
خواجه این نکته را مگر دانی
خوپذیر است نفس انسانی.
سنائی.
خوپذیر است نفس انسانی
آن چنان گردداو که گردانی.
( از مرزبان نامه ).
با بدان کم نشین که درمانی
خوپذیر است نفس انسانی.
سعدی.
|| معتاد. عادت کرده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

آن که زود به هر چیزی عادت می کند، عادت کننده.


کلمات دیگر: