زیرک، زرنگ، چابک، فرز، سریع، سریع العمل، متحرک، سریع الحرکه
سریع الحرکه
مترادف و متضاد
فرهنگ عمید
تندرو، چالاک.
پیشنهاد کاربران
سبک خیز ؛ سریعالحرکة :
بصحرا ز مرغان سبک خیزتر.
نظامی.
بصحرا ز مرغان سبک خیزتر.
نظامی.
گرم خیز ؛ چابک. سریعالحرکه. سبک خیز :
چو هندوی بازیگر گرم خیز
معلق زنان هندوی تیغ تیز.
نظامی.
ز گرمی شده چون فلک گرم خیز.
نظامی.
محابا رها کرد و شد گرم خیز
زبان کرد بر پاسخ شاه تیز.
نظامی.
- لشکرخیز ؛ سپاه خیز.
چو هندوی بازیگر گرم خیز
معلق زنان هندوی تیغ تیز.
نظامی.
ز گرمی شده چون فلک گرم خیز.
نظامی.
محابا رها کرد و شد گرم خیز
زبان کرد بر پاسخ شاه تیز.
نظامی.
- لشکرخیز ؛ سپاه خیز.
کلمات دیگر: