emanation
فیضان
فارسی به انگلیسی
overflowing, abundance, emission
عربی به فارسی
سيل , طوفان , رو د , دريا , اشک , غرق کردن , سيل گرفتن , طغيان کردن
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) ریخته شدن آب از بسیاری لبریز شدن ۲ - ( اسم ) ریزش آب ۳ - یزش فیض .
فرهنگ معین
(فَ یَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بسیار شدن آب و سرریز شدن آن ، لبریز شدن . ۲ - (اِ مص . ) ریزش ، ریزش آب .
لغت نامه دهخدا
فیضان. [ ف َ ی َ ] ( ع مص ) بسیار شدن آب ، چندانکه روان گردد. ( منتهی الارب ). لبریز شدن. ( فرهنگ فارسی معین ). || لبالب رفتن رود. || آشکار کردن راز را. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) ریزش آب. || ریزش. فیض. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فیض شود.
فرهنگ عمید
۱. فراوان شدن آب و روان گشتن آن، فروریختن آب از ظرفی یا از جایی از کثرت آن.
۲. لبریز شدن.
۲. لبریز شدن.
کلمات دیگر: