( صفت ) ممسک بخیل .
کنسک
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(کِ نِ ) (ص . ) نک کِنِس .
لغت نامه دهخدا
کنسک. [ ک َ ن ِ ] ( ص ) مرد تنگ چشم و نان کور و به تازی بخیل و ممسک است. ( آنندراج ). ممسک. بخیل. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کنس شود.
پیشنهاد کاربران
خسیس، پول دوست
کلمات دیگر: