پاک و نظر و بینا
روشن بصر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
روشن بصر. [ رَ / رُو ش َ ب َ ص َ ] ( ص مرکب ) پاک نظرو بینا. ( ناظم الاطباء ). روشن بین. دانا :
خرد را تو روشن بصر کرده ای
چراغ هدایت تو برکرده ای.
خرد را تو روشن بصر کرده ای
چراغ هدایت تو برکرده ای.
نظامی ( از آنندراج ).
پیشنهاد کاربران
پاک و بیناودید روشن
کلمات دیگر: