کلمه جو
صفحه اصلی

ژروه

لغت نامه دهخدا

ژروه. [ ژِرْ وِ ] ( اِخ ) آلفرد آلبرت. نام امیرالبحر فرانسوی. مولد بسال 1837 در پروونس و وفات بسال 1921 م.

ژروه. [ ژِرْ وِ ] ( اِخ ) پل. نام طبیعی دان فرانسوی. مولد و وفات در پاریس ( 1816-1879 م. ).

ژروه. [ ژِرْ وِ ] ( اِخ ) شارل هوبر. نام ترانه ساز فرانسوی. مولد پاریس بسال 1671 و وفات در همانجا بسال 1744 م.

ژروه. [ ژِرْ وِ ] ( اِخ ) ( سن... ) نام کلیسائی به پاریس بدانسوی هتل دوویل. این کلیسا از قرن ششم میلادی برپاست و به «ژروه » و «پروته » دو برادر شهید اهداء شده است.

ژروه . [ ژِرْ وِ ] (اِخ ) (سن ...) نام کلیسائی به پاریس بدانسوی هتل دوویل . این کلیسا از قرن ششم میلادی برپاست و به «ژروه » و «پروته » دو برادر شهید اهداء شده است .


ژروه . [ ژِرْ وِ ] (اِخ ) آلفرد آلبرت . نام امیرالبحر فرانسوی . مولد بسال 1837 در پروونس و وفات بسال 1921 م .


ژروه . [ ژِرْ وِ ] (اِخ ) پل . نام طبیعی دان فرانسوی . مولد و وفات در پاریس (1816-1879 م .).


ژروه . [ ژِرْ وِ ] (اِخ ) شارل هوبر. نام ترانه ساز فرانسوی . مولد پاریس بسال 1671 و وفات در همانجا بسال 1744 م .



کلمات دیگر: