کلمه جو
صفحه اصلی

رأراء

لغت نامه دهخدا

رأراء. [ رَءْ ] ( ع ص ) زن آراسته و زیب داده چشم. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رأراء. رأراءة. رأراءة. ( از اقرب الموارد ). || آنکه «ر» را غین تلفظ کند، و متعربه بغداد چنین بوده اند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

رأراء. [ رَءْ رَءْ ] ( ع ص ) رأراء. رأراءة. زن آراسته چشم. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). زنی که چشمانش را بیاراید. ( از اقرب الموارد ). || مرد تیزنگرنده و برگرداننده سیاهی چشم را. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). برگرداننده چشم. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به رأراء و رأراء شود.

رأراء. [ رَءْ ] (ع ص ) زن آراسته و زیب داده چشم . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رأراء. رأراءة. رأراءة. (از اقرب الموارد). || آنکه «ر» را غین تلفظ کند، و متعربه ٔ بغداد چنین بوده اند. (یادداشت مرحوم دهخدا).


رأراء. [ رَءْ رَءْ ] (ع ص ) رأراء. رأراءة. زن آراسته چشم . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). زنی که چشمانش را بیاراید. (از اقرب الموارد). || مرد تیزنگرنده و برگرداننده سیاهی چشم را. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برگرداننده ٔ چشم . (از اقرب الموارد). و رجوع به رأراء و رأراء شود.



کلمات دیگر: