صفحه اصلی
راد شدن
بستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
جوانمرد شدن . بخشنده شدن . سخا . سخاوت .
لغت نامه دهخدا
راد شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) جوانمرد شدن. بخشنده شدن. سخا. سخاوت. ( تاج المصادر بیهقی ). رادی.
کلمات دیگر: