موضعی است در بلاد خزاعه از بنی مصطلق که وواقعه ی مر ایشان و هذیل را بدانجا است .
راحه فروع
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( راحة فروع ) راحة فروع. [ ح َ ت ُ ف َ وَ ] ( اِخ ) موضعی است در بلاد خزاعة از بنی مصطلق که واقعه ای مر ایشان و هذیل را بدانجا است. یکی از مردان بنی سلیم بنام جموح گوید: رأیت الالی یلحون فی جنب مالک قعوداً لدینا یوم راحة فروع. ( از معجم البلدان ج 4 ).
راحة فروع . [ ح َ ت ُ ف َ وَ ] (اِخ ) موضعی است در بلاد خزاعة از بنی مصطلق که واقعه ای مر ایشان و هذیل را بدانجا است . یکی از مردان بنی سلیم بنام جموح گوید: رأیت الالی یلحون فی جنب مالک قعوداً لدینا یوم راحة فروع . (از معجم البلدان ج 4).
کلمات دیگر: