کلمه جو
صفحه اصلی

زاذانی

لغت نامه دهخدا

زاذانی. ( ص نسبی ) منسوب به زاذان نام خاندان زاذانی است که نسبت ایشان به زاذان کندی [ ابی عمرو ] میرسد این خاندان ساکن قزوین بوده اند و چندین عالم و محدث از میان ایشان برخاسته است. ( انساب سمعانی ). و رجوع به زاذان ابی عمرو زاذان ابی عبداﷲ و زادانی در این لغت نامه شود.

زاذانی. ( اِخ ) ابوشهیب بن زاذان بن محدث کوفی است. ( تاج العروس ) و رجوع به زاذان شود.

زاذانی. ( اِخ ) زاذان بن عبداﷲ پدر عبداﷲ و جد عمر [ ابوحفص ] زاذانی است. ( ازانساب سمعانی ). و رجوع به زاذانی عمر ابوحفص شود.

زاذانی. ( اِخ ) زاذان بن محمدبن زاذان فقیه محدث. ( از اعیان الشیعه ). و رجوع به زاذان بن محمد در لغت نامه شود.

زاذانی. ( اِخ ) عمربن عبداﷲبن زاذان مکنی به ابوحفص ازاولاد ابی عمربن زاذان کندی تابعی و خاندان علم و ادب است. وی محدث و قاضی بوده و از عبدالرحمن بن ابی حاتم و محمدبن هارون بن حجاج مقری و محمدبن قرن بن عباس راوی و علی بن محمدبن سهل رازی و علی بن عمربن محمد صیدلانی و علی بن ابراهیم بن سلمة القطان نقل حدیث کرده است. محمدبن اسماعیل بن عمر وابوالحسن احمدبن محمد عتیق و دیگران از وی روایت کرده اند. عمر ابوحفص قبل از 400 هَ. ق. وفات یافته است. ( از الانساب سمعانی ). و رجوع به زاذان کندی شود.

زاذانی. ( اِخ ) محمدبن ابراهیم ( 285 - 381 هَ. ق. ) مکنی به ابی بکر است ، وی را گاه نسبت به یکی از اجدادش زاذان بن المقری زاذانی و گاه نیز عاصمی [ منسوب به عاصم بن زاذان یکی دیگر از اجدادش ] میخوانند. وی در اصفهان میزیسته و از حافظ نیشابوری حدیث بسیار فرا گرفته است. به شام و حجاز و مصر مسافرت کرده و در مکه فضل بن محمد جلدی در بغداد ابوبکر محمدبن سلیمان باغندی ، در اهواز عبدان بن احمد جوالیقی ، در مصر محمدبن زبان بن حبیب ، در موصل احمدبن علی تمیمی ، در شام اصحاب هشام بن عمار دمشقی و دیگر علمای این طبقه را ملاقات کرده است. آخرین کسی که از وی نقل حدیث کرده محمدبن علی بن هرمزد اصفهانی مکنی به ابی مسلم است. ( از انساب سمعانی ). تألیفات وی : الفوائد المعجم الکبیر در حدیث ( 8 جزء در یک مجلد ). کتاب اربعین حدیث ( مسند ابی حنیفه ). ( الاعلام زرکلی ). و رجوع به زاذان بن مقری شود.

زاذانی. ( اِخ ) مسروربن مغیره مکنی به ابی عامر. برادرزاده منصوربن زاذان اصلش بصری در واسط اقامت داشته. وی از عماربن منصور و ابوسعد احمدبن داود از وی نقل حدیث کرده است. ابن ابی حاتم از پدرش نقل کرده که وی از مشایخ است. ( انساب سمعانی ). مسرور ومنصور از اولاد یکی از غلامان ابی عقیل ثقفی بوده اند. ( از تاج العروس ). و رجوع به زاذان در لغت نامه شود.

زاذانی . (اِخ ) ابوشهیب بن زاذان بن محدث کوفی است . (تاج العروس ) و رجوع به زاذان شود.


زاذانی . (اِخ ) زاذان بن عبداﷲ پدر عبداﷲ و جد عمر [ ابوحفص ] زاذانی است . (ازانساب سمعانی ). و رجوع به زاذانی عمر ابوحفص شود.


زاذانی . (اِخ ) زاذان بن محمدبن زاذان فقیه محدث . (از اعیان الشیعه ). و رجوع به زاذان بن محمد در لغت نامه شود.


زاذانی . (اِخ ) عمربن عبداﷲبن زاذان مکنی به ابوحفص ازاولاد ابی عمربن زاذان کندی تابعی و خاندان علم و ادب است . وی محدث و قاضی بوده و از عبدالرحمن بن ابی حاتم و محمدبن هارون بن حجاج مقری و محمدبن قرن بن عباس راوی و علی بن محمدبن سهل رازی و علی بن عمربن محمد صیدلانی و علی بن ابراهیم بن سلمة القطان نقل حدیث کرده است . محمدبن اسماعیل بن عمر وابوالحسن احمدبن محمد عتیق و دیگران از وی روایت کرده اند. عمر ابوحفص قبل از 400 هَ . ق . وفات یافته است . (از الانساب سمعانی ). و رجوع به زاذان کندی شود.


زاذانی . (اِخ ) محمدبن ابراهیم (285 - 381 هَ . ق .) مکنی به ابی بکر است ، وی را گاه نسبت به یکی از اجدادش زاذان بن المقری زاذانی و گاه نیز عاصمی [ منسوب به عاصم بن زاذان یکی دیگر از اجدادش ] میخوانند. وی در اصفهان میزیسته و از حافظ نیشابوری حدیث بسیار فرا گرفته است . به شام و حجاز و مصر مسافرت کرده و در مکه فضل بن محمد جلدی در بغداد ابوبکر محمدبن سلیمان باغندی ، در اهواز عبدان بن احمد جوالیقی ، در مصر محمدبن زبان بن حبیب ، در موصل احمدبن علی تمیمی ، در شام اصحاب هشام بن عمار دمشقی و دیگر علمای این طبقه را ملاقات کرده است . آخرین کسی که از وی نقل حدیث کرده محمدبن علی بن هرمزد اصفهانی مکنی به ابی مسلم است . (از انساب سمعانی ). تألیفات وی : الفوائد المعجم الکبیر در حدیث (8 جزء در یک مجلد). کتاب اربعین حدیث (مسند ابی حنیفه ). (الاعلام زرکلی ). و رجوع به زاذان بن مقری شود.


زاذانی . (اِخ ) مسروربن مغیره مکنی به ابی عامر. برادرزاده ٔ منصوربن زاذان اصلش بصری در واسط اقامت داشته . وی از عماربن منصور و ابوسعد احمدبن داود از وی نقل حدیث کرده است . ابن ابی حاتم از پدرش نقل کرده که وی از مشایخ است . (انساب سمعانی ). مسرور ومنصور از اولاد یکی از غلامان ابی عقیل ثقفی بوده اند. (از تاج العروس ). و رجوع به زاذان در لغت نامه شود.


زاذانی . (اِخ ) منصوربن زاذان بن مغیره است . (از انساب سمعانی ) (تاج العروس ). و رجوع به زاذانی مسرور شود.


زاذانی . (ص نسبی ) منسوب به زاذان نام خاندان زاذانی است که نسبت ایشان به زاذان کندی [ ابی عمرو ] میرسد این خاندان ساکن قزوین بوده اند و چندین عالم و محدث از میان ایشان برخاسته است . (انساب سمعانی ). و رجوع به زاذان ابی عمرو زاذان ابی عبداﷲ و زادانی در این لغت نامه شود.



کلمات دیگر: