نهان داشتن راز . مخفی کردن راز . پوشیدن سر .
راز پوشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
راز پوشیدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) نهان داشتن راز. مخفی کردن راز. پوشیدن سرّ :
زن که در عقل با کمال بود
راز پوشیدنش محال بود.
طبل در کوچه و علم بر بام.
زن که در عقل با کمال بود
راز پوشیدنش محال بود.
امیرخسرو.
چون بپوشیم راز کآوردیم طبل در کوچه و علم بر بام.
اوحدی.
کلمات دیگر: