کلمه جو
صفحه اصلی

ژراغنگ

لغت نامه دهخدا

ژراغنگ. [ ژَ غ َ ] ( اِ ) زمین ریگناک. ( آنندراج ) :
زمین ژراغنگ و راه درازش
همه سنگلاخ و همه شوره یکسر.
عسجدی ( از فرهنگ شعوری ).
این بیت را اسدی در لغت نامه بشاهد لغت زراغنگ ( با زاء یک نقطه ) آورده است. رجوع به زراغنگ شود.

ژراغنگ. [ ژَ غ َ ] ( اِ ) زمینی پر از سنگ چخماق. || جاها از صدمه باران ترکیده. ( آنندراج ). این صورت و دو معنی آن ظاهراً مجعول است.

ژراغنگ . [ ژَ غ َ ] (اِ) زمین ریگناک . (آنندراج ) :
زمین ژراغنگ و راه درازش
همه سنگلاخ و همه شوره یکسر.

عسجدی (از فرهنگ شعوری ).


این بیت را اسدی در لغت نامه بشاهد لغت زراغنگ (با زاء یک نقطه ) آورده است . رجوع به زراغنگ شود.

ژراغنگ . [ ژَ غ َ ] (اِ) زمینی پر از سنگ چخماق . || جاها از صدمه ٔ باران ترکیده . (آنندراج ). این صورت و دو معنی آن ظاهراً مجعول است .



کلمات دیگر: