کلمه جو
صفحه اصلی

راذانات

لغت نامه دهخدا

راذانات. ( معرب ، اِ ) رساتیق. ( از اقرب الموارد ). روستاها . ( منتهی الارب ). معرب است. ( تاج العروس ).


کلمات دیگر: