یکی از یهودیان معاصر عمر بن خطاب (۲۳ - ۱۳ه.ق. ) که مسکوکات بغلیه را بسبک سکه های ساسانیان ضرب کرد .
رأس البغل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رأس البغل. [ رَءْ سُل ْ ب َ / ب َ غ َ ] ( اِخ ) نام سکه کن و ضرّاب یهودی است از عجم ، درهم شرعی را سکه زد و بنام وی بغلیة نامیده شده و آن به وزن یک مثقال طلاست. ( از النقود العربیه ص 22 ).
رأس البغل. [ رَءْ سُل ْ ب َ ] ( اِخ ) لقب جالینوس طبیب و آن غیر از جالینوس طبیب معروف است. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ).
رأس البغل. [ رَءْ سُل ْ ب َ ] ( اِخ ) لقب محمدبن عبدربه ، و کتاب البستان از اوست. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به محمدبن عبدربه شود.
رأس البغل. [ رَءْ سُل ْ ب َ ] ( اِخ ) لقب جالینوس طبیب و آن غیر از جالینوس طبیب معروف است. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ).
رأس البغل. [ رَءْ سُل ْ ب َ ] ( اِخ ) لقب محمدبن عبدربه ، و کتاب البستان از اوست. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به محمدبن عبدربه شود.
رأس البغل . [ رَءْ سُل ْ ب َ ] (اِخ ) لقب جالینوس طبیب و آن غیر از جالینوس طبیب معروف است . (از یادداشت مرحوم دهخدا).
رأس البغل . [ رَءْ سُل ْ ب َ ] (اِخ ) لقب محمدبن عبدربه ، و کتاب البستان از اوست . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به محمدبن عبدربه شود.
رأس البغل . [ رَءْ سُل ْ ب َ / ب َ غ َ ] (اِخ ) نام سکه کن و ضرّاب یهودی است از عجم ، درهم شرعی را سکه زد و بنام وی بغلیة نامیده شده و آن به وزن یک مثقال طلاست . (از النقود العربیه ص 22).
کلمات دیگر: