رادبوی. ( اِ مرکب ) رادبو. عود را گویند و آن را داربو نیز خوانند و آن اصح است همانا قلب کرده اند. ( آنندراج ). چوب عود. ( برهان ) :
بمفلس کف مردم رادبوی
چو نزد غنی عنبر و رادبوی.
بمفلس کف مردم رادبوی
چو نزد غنی عنبر و رادبوی.
فخر زرکوب.
رجوع به داربوی شود.