یکی از قرائ کس از بلاد ماورائ النهر و از آنجاست زاذکی
زاذک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زاذک . [ ذَ ] (اِخ ) یکی از قراء کس از بلاد ماوراءالنهر و از آنجا است زاذکی . (ازانساب سمعانی ) (از معجم البلدان ). و رجوع به زاذکی شود.
زاذک. [ ذَ ] ( اِخ ) قریه ای است در طوس خراسان که آن را زانک نیز گویند. ( معجم البلدان از سمعانی ).
زاذک. [ ذَ ] ( اِخ ) یکی از قراء کس از بلاد ماوراءالنهر و از آنجا است زاذکی. ( ازانساب سمعانی ) ( از معجم البلدان ). و رجوع به زاذکی شود.
زاذک. [ ذَ ] ( اِخ ) یکی از قراء کس از بلاد ماوراءالنهر و از آنجا است زاذکی. ( ازانساب سمعانی ) ( از معجم البلدان ). و رجوع به زاذکی شود.
زاذک . [ ذَ ] (اِخ ) قریه ای است در طوس خراسان که آن را زانک نیز گویند. (معجم البلدان از سمعانی ).
کلمات دیگر: