کسی که دور وجدا افتد یا آنکه مانده و خسته باشد
زاحل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زاحل. [ ح ِ ] ( ع ص ) کسی که دور و جدا افتد. || آنکه از مقام خویش افتاده باشد. || شتر که در رفتن از قطار عقب افتاده باشد. || آنکه مانده و خسته باشد. ( اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: