کلمه جو
صفحه اصلی

ژنگوی

لغت نامه دهخدا

ژنگوی. [ ژَ ] ( اِخ ) نام یکی از بزرگان چین :
به چین اندرون بودحسنوی نام
دگر سرکشی بود ژنگوی نام.
فردوسی.


کلمات دیگر: