( زاحکة ) زاحکة. [ ح ِ ک َ ] ( ع ص ) تأنیث زاحک. شتر درمانده و خسته. ( اقرب الموارد ). رجوع به زاحک شود.
زاحکه
لغت نامه دهخدا
زاحکة. [ ح ِ ک َ ] (ع ص ) تأنیث زاحک . شتر درمانده و خسته . (اقرب الموارد). رجوع به زاحک شود.
کلمات دیگر:
زاحکة. [ ح ِ ک َ ] (ع ص ) تأنیث زاحک . شتر درمانده و خسته . (اقرب الموارد). رجوع به زاحک شود.