کلمه جو
صفحه اصلی

زارکش کردن

فارسی به انگلیسی

to kill cruelly, to kill with torture

فرهنگ فارسی

شکنجه دادن کسی را تا بدان کشته شود بزجر و سختی کشتن

لغت نامه دهخدا

زارکش کردن. [ ک ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شکنجه دادن کسی را تا بدان کشته شود. بزجر و سختی کشتن.


کلمات دیگر: