زاذانفروخ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زاذانفروخ. [ ف َرْرو ] ( اِخ ) یکی از دهقانان ایرانی در عصر علی ( ع ) است. در شرح ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه ج 1 ص 266 آمده است : قرظةبن کعب انصاری [ یکی از عمال علی «ع » ] به وی گزارش داد که قافله سوارانی که از کنار کوفه میگذشتند با یک روستائی بنام زاذان فروخ که بتازگی مسلمان شده بود برخورد کردند و دین وی را پرسیدند پس از آنکه دانستند مسلمان است بدو گفتند: درباره علی ( ع ) چه میگوئی. گفت علی امیرالمؤمنین و وصی پیغمبر( ص ) است. سواران که همه از خوارج بودند او را کافر و دشمن خدا خواندند. و همگی یکباره بر او حمله بردندو با شمشیر پاره پاره اش کردند. ( از اعیان الشیعه ج 32 ). و رجوع به تاریخ طبری چ دخویه ج 6 ص 3423 شود.
زاذانفروخ . [ ف َرْ رو ] (اِخ ) نهری است که بدست زاذان فروخ در بصره احداث شده بوده است . این نهر در قطعه زمینی واقع بوده بنام مهلبان و بمساحت 1500 جریب که این زمین جزء اموال مغیرةبن المهلّب بود و یزید عبدالملک پس از مصادره ٔ اموال آل مهلب آن را به عمربن هبیره بخشید. (از فتوح البلدان بلاذری چ لیدن ص 367).
زاذانفروخ . [ ف َرْرو ] (اِخ ) یکی از دهقانان ایرانی در عصر علی (ع ) است . در شرح ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه ج 1 ص 266 آمده است : قرظةبن کعب انصاری [ یکی از عمال علی «ع » ] به وی گزارش داد که قافله ٔ سوارانی که از کنار کوفه میگذشتند با یک روستائی بنام زاذان فروخ که بتازگی مسلمان شده بود برخورد کردند و دین وی را پرسیدند پس از آنکه دانستند مسلمان است بدو گفتند: درباره ٔ علی (ع ) چه میگوئی . گفت علی امیرالمؤمنین و وصی پیغمبر(ص ) است . سواران که همه از خوارج بودند او را کافر و دشمن خدا خواندند. و همگی یکباره بر او حمله بردندو با شمشیر پاره پاره اش کردند. (از اعیان الشیعه ج 32). و رجوع به تاریخ طبری چ دخویه ج 6 ص 3423 شود.