صلخد. [ ص َ خ َ ] ( ع ص ) جمل صلخد؛ شترقوی سخت یا تیزخاطر چالاک. ج ، صَلاخِد. ( منتهی الارب ).رجوع به لغت ذیل ، صِلخاد، صَلَخدی ̍ و صُلاخِد شود.
صلخد. [ ص ِ ل َ ] ( ع ص ) جمل صلخد؛ شتر قوی سخت یا تیزخاطر چالاک. ( منتهی الارب ). رجوع به لغت فوق شود.
صلخد.[ ص ِل ْ ل َ ] ( ع ص ) شتر قوی سخت یا تیزخاطر چالاک. ( منتهی الارب ). رجوع به صَلخَد، صُلاخِد و صِلخاد شود.
صلخد. [ ص ِ ل َ ] ( ع ص ) جمل صلخد؛ شتر قوی سخت یا تیزخاطر چالاک. ( منتهی الارب ). رجوع به لغت فوق شود.
صلخد.[ ص ِل ْ ل َ ] ( ع ص ) شتر قوی سخت یا تیزخاطر چالاک. ( منتهی الارب ). رجوع به صَلخَد، صُلاخِد و صِلخاد شود.