کلمه جو
صفحه اصلی

عبدالرحیم کاراکوچ

دانشنامه عمومی

عبدالرحیم کاراکوچ (به ترکی استانبولی: Abdürrahim Karakoç) (زادهٔ ۱۹۳۲ در اکینوزو – درگذشتهٔ ۸ ژوئن ۲۰۱۲ در آنکارا) روزنامه نگار، نویسنده و شاعر مشهور ترک است.
نامه هایی به حسن (به ترکی استانبولی: Hasan'a Mektuplar) - ۱۹۶۵
عقل به گِل نشست (به ترکی استانبولی: Akıl Karaya Vurdu) - ۱۹۶۵
گوش به زنگ (به ترکی استانبولی: Eli Kulakta) -۱۹۶۹
فرمان تیر (به ترکی استانبولی: Vur Emri) - ۱۹۷۳
خون نگاشته (به ترکی استانبولی: Kan Yazısı) - ۱۹۷۸
آب ها خیس نمی شوند (به ترکی استانبولی: Suları Islatamadım) - ۱۹۸۳
فصل پنجم (به ترکی استانبولی: Beşinci Mevsim) - ۱۹۸۵
به دوست (به ترکی استانبولی: Dosta Doğru) - ۱۹۹۴
رؤیاهای ممنوعه (به ترکی استانبولی: Yasaklı Rüyalar) - ۲۰۰۰
زیبایی آسمانی ام (به ترکی استانبولی: Gök çekimi) - ۲۰۰۰
گردنبند ۱ (به ترکی استانبولی: Gerdanlık - I) - ۲۰۰۰
گردنبند ۲ (به ترکی استانبولی: Gerdanlık - II) - ۲۰۰۲
اثر انگشت (به ترکی استانبولی: Parmak İzi) - ۲۰۰۲
باران از زمین می بارد (به ترکی استانبولی: Yağmur Yerden Yağar) - ۲۰۰۲
بهار در آناتولی (به ترکی استانبولی: Anadolu'da Bahar) - ۲۰۰۷
دعوت به صلح (به ترکی استانبولی: Barış Çağrısı) - ۲۰۰۹
کاراکوچ در سال ۱۹۳۲ البستان در خانواده ای که همهٔ اعضای آن شاعر بودند به دنیا آمد. وی در کودکی سرودن شعر را آغاز کرد ولی اشعار ابتدایی خود را آتش زد و سال ۱۹۶۴ اولین کتابش را با نام «نامه هایی به حسن» به چاپ رساند که با استقبال چشمگیری روبه رو شد. این مجموعه سه بار و هر بار در تیراژ ده هزار نسخه تجدید چاپ شد.
کاراکوچ بیشتر شعرهایش را در زمینهٔ انسان و عواطف انسانی می سرود. اشعار وی انباشته از تمسخر دموکراسی است، زبانی پر از نیش و کنایه دارد و معتقد است با هیچ سیاستمداری نباید آشتی کرد. انسانیت و مظلومیت اسلام بن مایهٔ اندیشهٔ او را شکل می دهد. وی در دههٔ ۱۹۷۰ محکوم به زندان شد اما بدون آن که برای خود وکیلی گرفته باشد تبرئه شد. او بیش از ۳۰ بار برای شعرهایش به دادگاه فراخوانده شد اما از همهٔ اتهامات تبرئه شد. او که شغل اصلی اش روزنامه نگاری بود، مدت کوتاهی وارد عرصهٔ سیاست شد اما در آن دنیای ناآشنا جایی برای خود نیافت و از آن محیط فاصله گرفت. وی در مصاحبه ای در مورد تجربهٔ سیاسی کوتاهش چنین گفت: محض رضای خدا وارد سیاست شدم، اما زود فهمیدم که بهتر است محض رضای خدا آن را رها کنم.
ناشر آثار وی در مورد او می گوید: «او استاد بی چون و چرای شعر مردمی است، شعرهای ماندگارش به ظریف ترین شکل صدای رسای ماست. او آن چه را که ما درک می کنیم و به زبان می آوریم، در قالب شعر ارائه می دهد. کاراکوچ مترجم احساس و عاطفهٔ ماست.»


کلمات دیگر: