کلمه جو
صفحه اصلی

تنهارو

فرهنگ فارسی

رونده تنها خرام تک رو .

لغت نامه دهخدا

تنهارو. [ ت َ رَ / رُو ] ( نف مرکب ) تنهارونده. تنهاخرام. تک رو :
یا چو الیاس باش تنهارو
یا چو ابلیس شو حریف نواز.
سنائی.
شیر تنهارو شریعت را
با سگی در خطاب دیدستند.
خاقانی.
تنهاروی ، ز صومعه داران شهر قدس
گه گه کند به زاویه خاکیان مقام.
خاقانی.
و پادشاه کشور چون خسرو تنهارو، در خانه شرف بر تخت و سریر سروری متمکن شده. ( جهانگشای جوینی ). رجوع به تنهاخرام و تنها و دیگر ترکیبهای آن شود.

دانشنامه عمومی

Stromeria Lambrecht, 1929
تَنهارو (انگلیسی: Eremopezus) نام سرده ای از پرندگان پیشاتاریخی است که احتمالاً در زمره دیرین آروارگان قرار می گیرند. سنگواره یکی از گونه های تنهارو در نزدیکی فیوم مصر یافت شده است.
Genus:
Species:


کلمات دیگر: