استادکاری
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
۱ - عمل استادکار مهارت تسلط و استادی در صنعتی یا حرفه ای . ۲ - کارفرمایی .
لغت نامه دهخدا
استادکاری. [اُ ] ( حامص مرکب ) صفت استادکار. مهارت :
بچابک دستی و استادکاری
کنی در کار این قصر استواری.
بچابک دستی و استادکاری
کنی در کار این قصر استواری.
نظامی.
کلمات دیگر: