نشیمن تنگ که فراخ نباشد
تنگ نشیمن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تنگ نشیمن. [ ت َ ن ِ م َ ] ( اِ مرکب ) نشیمن تنگ که فراخ نباشد. ( ناظم الاطباء ).
- تنگ نشیمن نهنگ ؛ دنیا و آسمان و روزگار. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تنگ شود.
- تنگ نشیمن نهنگ ؛ دنیا و آسمان و روزگار. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تنگ شود.
کلمات دیگر: