کلمه جو
صفحه اصلی

پاچال

فرهنگ فارسی

گودال، جای ایستادن فروشنده دردکان، پاچاه
( اسم ) ۱- گودال زیر پای جولاهگانگودالی که نانوا بقال یا آشپز در آن میایستد و چیز میفروشد . ۳ - گودالی که شیر در آن جمع کنند و فروشند .
گودالی که جولاهان وقت بافتن پای در آن آویزند .

فرهنگ معین

(اِمر. )۱ - گودال . ۲ - گودالی که نانوا، بقال یا آشپز در آن می ایستد و چیزی می فروشد.

لغت نامه دهخدا

پاچال. ( اِ مرکب ) گودالی که جولاهان وقت بافتن ، پای در آن آویزند. پاچامه :
بلوح پای و بپاچال و قرقره بکره
بنایژه بمکوک و بتاروپود ثیاب.
خاقانی.
|| گوی که استادان بقال و نانوا و آشپز در آن ایستند و چیزی فروشند. || گودالی که شیر در آن گرد کنند فروختن را.

فرهنگ عمید

۱. گودال.
۲. گودال زیر پا.
۳. گودالی در دکان که فروشنده داخل آن می ایستد.

دانشنامه عمومی


(مینابی، هرمزگان) به مکانی گفته می شود که محل فروش و عَرضِه آبزیان و ماهی تازه است. در زبان فارسی، به این مکان، مغازه یا بازار ماهی فروشی گفته می شود. جمع واژۀ پاچال، پاچالون است به معنای بازارماهی فروشان. در حال حاضر بزرگ ترین، قدیمی ترین و سنتی ترین پاچالون در روستای گُوَرزانگ شهرستان میناب در استان هرمزگان واقع است.


گویش مازنی

چاله ی کارگاه بافندگی که در واقع مکان قرار گرفتن تمهیدات ...


/paachaal/ چاله ی کارگاه بافندگی که در واقع مکان قرار گرفتن تمهیدات و ادوات کار است

جدول کلمات

گودال

پیشنهاد کاربران

چاله سرویس

پاچالpačal : [اصطلاح صنایع دستی] دستگاهی مخصوص بافتن پارچه که از جنس چوب تهیه می شود.


کلمات دیگر: