کلمه جو
صفحه اصلی

متلألا

فرهنگ فارسی

تابان و درخشان

لغت نامه دهخدا

متلألأ. [ م ُ ت َ ل َءْ ل َءْ ] ( از ع ، ص ) تابان و درخشان. ( ناظم الاطباء ). تابنده. درخشان. براق. رخشان. و رجوع به تلألؤ و ماده بعد شود.


کلمات دیگر: