کلمه جو
صفحه اصلی

نحنحه

لغت نامه دهخدا

( نحنحة ) نحنحة. [ ن َ ن َ ح َ ] ( ع مص ) گردان شدن آواز در شکم. || گلو روشن کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بخوفیدن. ( زوزنی ). خفیدن. تنحنح کردن. ( یادداشت مؤلف ). || به زشتی و درشتی برگردانیدن شتر را. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). به زشتی و درشتی دور کردن سائل را. ( از ناظم الاطباء ).

نحنحة. [ ن َ ن َ ح َ ] (ع مص ) گردان شدن آواز در شکم . || گلو روشن کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بخوفیدن . (زوزنی ). خفیدن . تنحنح کردن . (یادداشت مؤلف ). || به زشتی و درشتی برگردانیدن شتر را. (آنندراج ) (منتهی الارب ). به زشتی و درشتی دور کردن سائل را. (از ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: