کلمه جو
صفحه اصلی

گنج پرست

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه بگنج علاق. تمام دارد دوستدار گنج : لرز لرزان چو دزد گنج پرست در کمر گاه او کشیدم دست . ( نظامی )

لغت نامه دهخدا

گنج پرست. [ گ َ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) که گنج پرستد و دوستدار گنج. عاشق گنج. گنج دوست :
لرزلرزان چو دزد گنج پرست
در کمرگاه او کشیدم دست.
نظامی.


کلمات دیگر: