کلمه جو
صفحه اصلی

نجیره

فرهنگ فارسی

آسمان خان. از چوب ساخته که در آن نی و جز آن نباشد .

لغت نامه دهخدا

( نجیرة ) نجیرة. [ ن َ رَ ] ( ع اِ ) آسمان خانه از چوب ساخته که در آن نی و جز آن نباشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سقف خانه از چوب ساخته که در آن نی و جز آن نباشد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || صفه چوبین. ( مهذب الاسما ). || شیر با آرد یا روغن آمیخته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). مسکه آمیخته با شیر و آرد. ( ناظم الاطباء ). طعامی است از شیر و آرد و روغن. ( از المنجد ). کاچی. || شیر تازه که روغن گاوبر آن افکنند. ( یادداشت مؤلف ). || طعامی که میان آشامیدن و عصیده بود. ( بحرالجواهر ). || گیاه کوتاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || پاداش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). جزا. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || آب گرم کرده به سنگ تفسان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). آب گرم. ( بحرالجواهر ).

نجیرة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) آسمان خانه ٔ از چوب ساخته که در آن نی و جز آن نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سقف خانه از چوب ساخته که در آن نی و جز آن نباشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || صفه ٔ چوبین . (مهذب الاسما). || شیر با آرد یا روغن آمیخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مسکه ٔ آمیخته با شیر و آرد. (ناظم الاطباء). طعامی است از شیر و آرد و روغن . (از المنجد). کاچی . || شیر تازه که روغن گاوبر آن افکنند. (یادداشت مؤلف ). || طعامی که میان آشامیدن و عصیده بود. (بحرالجواهر). || گیاه کوتاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || پاداش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جزا. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || آب گرم کرده به سنگ تفسان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آب گرم . (بحرالجواهر).



کلمات دیگر: